اولویت های سامان دهی اقتصادی درحکومت علی(ع)
وبلاگ رسمی محمد ترکاشوند
زکات علم نشر آن است
درباره وبلاگ


سال جهاد اقتصادی گرامی باد
نويسندگان
چهار شنبه 5 شهريور 1390برچسب:, :: 7:4 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

ولی آن‏ها با همه این توضیحات متقن حضرت، نتوانستند بر حرص و زیاده‏خواهی و برتری‏طلبی خود غلبه كنند.به همین دلیل، پس از اندك زمانی پرچم مخالفت‏با آن حضرت را برافراشتند و به مقابله رودرو با آن بزرگوار درآمدند.پیام گفتمان طلحه و زبیر در این گفت‏وگو آن است كه اولا، انسان ممكن است‏سالیان متمادی در جبهه حق شمشیر زده و تا پای جان و تا سر حد شهادت پیش رفته باشد، ولی پس از مدتی، در فصل جدیدی از زندگانی خویش برای كسب امتیاز باطل پافشاری كند و حتی از سوابق درخشان و مجاهدت‏های گذشته خویش در راه حق برای زیاده‏طلبی‏ها استفاده كند.

ثانیا، هیچ بعید نیست در دوران جوانی، هنگامی كه وجدان بیداری دارد، شخصیتی متعالی و انسانی برگزیده را امام و الگوی زندگی خود قرار دهد، جوانی‏اش را در راه اطاعت از فرمان او به پایان برساند، اما در سنین میان‏سالی و پیری، در چند قدمی قبر و قیامت‏به دلیل دل‏دادگی به دنیا سنت هر انسان منحرف و كم‏مایه‏ای را واجب‏الاتباع بداند.

علاوه بر این، گفت‏وگوی مزبور نشان می‏دهد كه جامعه اسلامی پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله چنان استحاله گردیده كه قداست و حرمت رسول خدا صلی الله علیه وآله در آن به فراموشی سپرده شده بود، چنان كه شخصیت‏هایی همچون طلحه و زبیر در برابر بزرگ‏مردی مانند علی بن ابی‏طالب علیه السلام رفتار عمر را بر رفتار پیامبر صلی الله علیه وآله ترجیح می‏دادند.

معترضان به تقسیم مساوی بیت‏المال فقط طلحه و زبیر نبودند، بلكه هر روز بر تعدادشان افزوده می‏شد.دوست و دشمن، دور و نزدیك از علی علیه السلام درخواست كردند این شیوه را كنار بگذارد; چرا كه سالیان متمادی مردم مدینه با حقوق‏های بالای دیوان عمر امرار معاش كرده، بر اساس آن، امور جدیدی را به عنوان نیاز لازم و ضروری زندگی خویش مطرح ساخته و بدین‏سان، دست‏یابی به آن‏ها را هدف زندگی خویش قرار داده بودند.بدین‏روی، وقتی حضرت سیاست تقسیم بالسویه را در پیش گرفتند مبالغ دریافتی بسیاری از اصحاب باسابقه پایین آمد و این تمام رؤیاها و تصمیم‏ها و برنامه‏ریزی‏های زندگی مادیشان را در هم ریخت.از این‏رو، دوست و دشمن و دور و نزدیك زبان به اعتراض گشودند.علاوه بر این، بسیاری گمان می‏كردند علی علیه السلام با این كار، شان آنان را پایین آورده و آن‏ها را با بردگان سیاه و عجم‏های غربتی برابر ساخته است.

عقیل برادر علی علیه السلام می‏گفت: «آیا شما مرا با سیاهان مدینه یكسان قرار می‏دهی؟» حضرت با ناراحتی فرمودند: «بنشین، خدا رحمتت كند! كسی غیر از تو نبود كه حرف بزند؟ ! برتری تو بر آن‏ها چیست؟ غیر از سبقت در ایمان و تقوا چیز دیگری است؟ !» (16)

خواهرشان، ام هانی، نیز از این‏كه حضرت به وی و كنیز عجمی‏اش به طور مساوی بیست درهم دادند، ناراحت‏شد و از ایشان سهم بیش‏تری طلبید، ولی آن بزرگوار نپذیرفتند. (17)

غیر از اینان اشخاصی همچون عبدالله بن عمر و پسر ابوبكر و سعد بن ابی وقاص و عده زیادی از مهاجران نیز از آن حضرت سهم بیش‏تری طلبیدند، و آن بزرگوار را به سبب گزینش سیاست تساوی تحت فشار قرار دادند.خطبه‏های متعددی كه در كتب تاریخ و حدیث درباره تقسیم بالسویه بیت‏المال نقل گردیده بهترین گواه بر كثرت اعتراض اصحاب حضرت به این سیاست است.

گاهی به زبان نصیحت و موعظه سعی كردند محبت و حرص به دنیا را از دل‏هایشان بیرون كنند.استدلال مهم حضرت در رد منتقدان این بود كه می‏فرمودند:

«من قرآن را مطالعه كرده‏ام، ولی از اول تا آخرش برتری و فضیلتی برای فرزندان اسماعیل - یعنی اعراب مكه - بر فرزندان اسحاق نیافته‏ام‏» . (18)

امام علیه السلام ملاك برتری انسان‏ها را اموری همچون سبقت در ایمان و تقوا می‏دانستند كه پاداش آن در سرای دیگری داده می‏شود، نه این دنیا.در تقسیم فئ و غنایم نیز هر كسی اسلام را پذیرفته بود سهیم می‏دانستند و می‏فرمودند:

«اگاه باشید! هر كه رو به قبله ما بایستد و قربانی و ذبیحه ما را بخورد و گواهی دهد خدایی جز خدای یكتا نیست و محمد بنده و فرستاده اوست، ما احكام قرآن را بر او جاری كرده، تقسیمی‏های [حكومت] اسلامی را به او خواهیم داد.احدی بر دیگری فضیلتی ندارد، مگر به تقوای الهی و اطاعت از او...

اما در مورد این فئ، هیچ كس در بهره‏برداری از آن بر دیگری اولویتی ندارد.آنچه خداوند عزوجل از عطیه‏اش نصیب مسلمانان كرده مال خداست و شما بندگان خدا و تسلیم خدایید و این كتاب الهی است كه ما بدان اقرار كرده و بر آن شاهد بوده‏ایم و در برابرش تسلیم شده‏ایم; و هنوز پیمانی كه با پیامبرمان بسته‏ایم پیش رویمان است. پس تسلیم شوید خداوند رحمتتان كند.هر كه به این راضی نشد، برود هر چه خواست انجام بدهد; چون كسی كه بر اساس اطاعت‏خدا عمل می‏كند و به حكم الهی حكم می‏نماید، ترس و وحشتی ندارد. «آنان كسانی هستند كه نه خوفی بر آن‏هاست و نه محزون می‏شوند» . (19)

از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام، به عنوان ولی خدا و جانشین منتخب رسول او صلی الله علیه وآله، درامد حكومت اسلامی از آن خداست.از این‏رو، حتی حاكم اسلامی نیز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافیان خود ببخشد، بلكه باید در میان بندگان مؤمن خدا - یعنی مسلمانان - به عنوان عیال‏الله به تساوی تقسیم شود.

در اواخر دوران حكومت علی علیه السلام، یاران آن حضرت به دلیل سخت‏گیری‏های آن بزرگوار در تقسیم بیت‏المال، یكی پس از دیگری از ایشان جدا شدند; برخی به معاویه و برخی دیگر به گوشه خانه‏هایشان خزیدند و دنبال زندگی شخصی خود رفتند، برخی از دوستان حضرت نیز از این وضع ناراحت‏بودند.بدین‏روی، پس از تامل و چاره‏جویی، از حضرت خواستند قدری تسامح به خرج دهد و به قریش و اشراف عرب بیش از غیرعرب و موالی حقوق بپردازد تا قدری اوضاع حكومت‏سامان پیدا كند، سپس مطابق گذشته رفتار كند.حضرت در پاسخ آن‏ها فرمودند:

«آیا به من می‏گویید پیروزی را با ظلم بر كسانی كه به ولایت و حكومت‏بر آن‏ها برگزیده شده‏ام، به دست آورم؟ ! والله، تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پی یكدیگر طلوع و غروب می‏كنند، چنین نخواهم كرد! اگر آن مال از آن من هم بود، در میانشان به صورت مساوی تقسیم می‏كردم، چه رسد به این‏كه آن، مال خداست‏» . (20)

این جملات صریحا می‏فهماند كه از نظر علی بن ابی‏طالب علیه السلام، جلب ضایت‏خواص با اعطای امتیازات ویژه از بیت‏المال به آن‏ها خیانت‏به توده مردم مسلمان و ستم در حق سایر اقشار مملكت است.جایگاه یك مسؤول در نظام اسلامی چنان حساس است كه حتی هنگام انفاق اموال شخصی خود به دیگران نیز باید همه را به یك چشم بنگرد و اموالش را یكسان و عادلانه انفاق كند.

2- مصادره ثروت‏های بادآورده: امیرالمؤمنین علیه السلام تنها اصلاح روش‏های توزیع گذشته را برای سامان‏دهی اقتصادی آینده كافی نمی‏دانستند، بلكه معتقد بودند ثروت‏هایی كه در دوران عثمان بناحق به این و آن بخشیده شده، باید به خزانه بیت‏المال بازگردد.

همان‏گونه كه اشاره شد، عثمان مبالغ هنگفتی از اموال عمومی را به افراد خاندان و دوستان و آشنایان خود می‏بخشید و از این طریق، با جلب رضایت آنان، پایه‏های حكومت‏خود را محكم می‏كرد; زمین‏های زیادی از بیت‏المال را غیرعادلانه بین افراد خاصی تقسیم می‏نمود و گاهی خمس غنایم برخی از فتوحات را یكجا به یكی از بستگانش می‏بخشید.حضرت علی علیه السلام به محض تصدی خلافت، تمام زمین‏هایی را كه عثمان به این و آن واگذار نموده بود، مال خدا خواندند و دستور بازگرداندن آن‏ها را به بیت‏المال صادر نمودند.متن حكم صادره به چند صورت مشابه در منابع تاریخی آمده است:

«الا و ان كل قطیعة اقطعها عثمان من مال الله مردود علی بیت مال المسلمین، فان الحق قدیم لایبطله شی‏ء، ولو وجدته تفرق فی البلدان لرددته، فان فی الحق سعة و من ضاق عنه الحق فالجور عنه اضیق‏» ; (21) آگاه باشید! هر قطعه‏زمینی كه عثمان از مال خدا به كسی هدیه كرده، به بیت‏المال مسلمانان عودت داده خواهد شد.چیزی نمی‏تواند حكم حقی را كه سالیان متمادی اجرا نشده است، به حكم باطل تبدیل كند.اگر آن مال در شهرها پخش شده باشد، آن را [به خزانه بیت‏المال] باز می‏گردانم; زیرا احقاق حق موجب گشایش می‏شود و هر كس تحمل اجرای حق را نداشته باشد، تحمل ظلم برایش دشوارتر خواهد بود.

در نهج‏البلاغه، جمله دیگری درباره مصادره اقطاعات عثمان نقل گردیده كه جدیت و اهتمام حضرت را بر این مهم می‏نماید:

«والله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملك به الاماء لرددته فان فی العدل سعة، و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق‏» ; (22) قسم به خدا اگر با آن اموال‏شان زنانی را كابین بسته و یا كنیزانی خریده باشند، آن را بازپس خواهم گرفت; زیرا عدالت مایه گشایش است و آن كه عدالت‏برایش گران آید، تحمل ظلم برایش گران‏تر خواهد بود.

در پی اعلان این سیاست توسط امیرالمؤمنین علیه السلام، بسیاری از سران بنی‏امیه، كه از قبل عثمان صاحب آلاف و الوفی شده بودند، به تب و تاب افتادند; ابتدا از حضرت خواستند اموالشان را مصادره نكند، ولی مخالفت‏شدید و برخورد تند حضرت آن‏ها را از نفوذ در شخصیت آن بزرگوار و متزلزل كردن اراده ایشان نومید ساخت.بدین‏روی، برخی از قلمرو حضرت گریختند و به معاویه پیوستند و برخی دیگر در قلمرو حاكمیت آن بزرگوار باقی ماندند و به كارشكنی و فتنه‏گری پرداختند.برای نمونه، به یك سند بر جای مانده در این مورد اشاره می‏شود:

در همان روزهای نخست‏خلافت امیرالمؤمنین، مروان بن حكم و سعید بن عاص و ولید بن عقبة بن ابی معیط، سه تن از سران بنی امیه، كه در دوران عثمان بیت‏المال مسلمانان را تاراج كرده بودند، نزد حضرت آمدند و بیعت‏خود را مشروط به خودداری امیرالمؤمنین از مصادره اموالشان كردند; گفتند: ما بیعت می‏كنیم، اما به شرط آن‏كه آنچه را اندوخته‏ایم از ما نستانی و از آنچه در دست ماست صرف نظر كنی.

حضرت طبق مبنای بر حق خود، كه اموال عمومی مسلمانان را مال خدا می‏دانستند، در پاسخشان فرمودند: اما در مورد مصادره نكردن اندوخته‏هایتان، من وظیفه ندارم حق خداوند متعال را باز نستانم.درباره بخشیدن آنچه به دستتان افتاده نیز اجرای عدالت در مورد چیزی كه مال خدا و مسلمانان است، موجب گشایش و راحتی شما خواهد شد» (23)

امیرالمؤمنین علیه السلام می‏دانستند كه افرادی همچون ولید و سعید و مروان عناصر شروری هستند و هیچ بعید نیست كه به خاطر عصبانیت از حضرت، برای حكومت مشكل درست كنند، اما هرگز این توجیهات ایشان را وادار به مسامحه و مصالحه نكرد; حتی یك قدم نیز عقب ننشستند و هیچ‏گونه ملاحظه و مماشاتی را، حتی در گفتار عادی روا ندانستند; در همان مجلس، در پایان سخن خود، خطاب به آن‏ها فرمودند: «اگر [ناراحتید ] برگردید به منزلگاه اصلی‏تان; [یعنی نزد معاویه]» . (24)

شاید فلسفه صلابت علی علیه السلام، در مصادره ثروت‏های بادآورده این باشد كه كسانی كه به حرام‏خواری عادت كرده‏اند و به زیاده‏خواهی خو گرفته‏اند، اگر در حكومت اسلامی به شدت بازخواست نشوند و به كیفر اعمالشان نرسند، هرگز حرصشان فرو نخواهد نشست و دست از چپاول اموال عمومی برنخواهند داشت و روز به روز خود و سایر بخش‏های سالم و دستگاه‏های مالی جامعه را به سوی فساد مالی و دزدی و دست‏اندازی در بیت‏المال سوق خواهند داد.

از فراز پایانی سخن امیرالمؤمنین علیه السلام به دست می‏آید كه آن بزرگوار معتقد بودند نه تنها اقشار ضعیف و محروم جامعه، بلكه اقشار متمول و سرمایه‏دار اجتماع نیز در پرتو عدالت اجتماعی از آسایش و رفاه ویژه‏ای برخوردار خواهند شد كه هرگز در سایه جفاكاری‏های اقتصادی بدان نخواهند رسید; چرا كه اولا، چپاول و دزدی اموال توده محروم جامعه موجب بغض و كینه آنان نسبت‏به صاحبان اموال نامشروع شده، امنیت و آسایش آن‏ها را سلب خواهد كرد.علاوه بر این، همان‏گونه كه یك دانش‏آموز زحمتكش و صادق از قبولی خویش در امتحان پایان سال بیش از یك دانشجوی متقلب لذت می‏برد، ثروتی كه از راه مشروع كسب گردیده باشد نیز بیش از ثروت نامشروع لذت‏آفرین و آرام‏بخش خواهد بود.از این‏رو، حضرت به صاحبان ثروت‏های بادآورده می‏فرمودند:

«هر كس تاب اجرای حق را نداشته باشد، جریان باطل بر او بی‏تاب‏كننده‏تر خواهد بود» . (25)

خطاب به ولید و دوستانش نیز می‏فرمودند: «[گمان نكنید تنها از راه ظلم و تصاحب اموال عمومی می‏توان به رفاه رسید، خیر] عدل نیز موجب آسایش و گشایش زندگی‏تان خواهد شد» . (26)

 

نتیجه‏گیری

در پایان، می‏توان گفت: از طرح سامان‏دهی اقتصادی علی بن ابی‏طالب علیه السلام نتایج ذیل به دست می‏آید; نتایجی كه می‏توان از آن به عنوان درس عبرت و چراغ هدایت‏حل معضلات اقتصادی جامعه كنونی‏مان بهره گرفت:

1.در اندیشه علی بن ابی‏طالب علیه السلام عدالت‏شرط لازم و ضروری توسعه اقتصادی جامعه است، چنان كه بدون عدالت هرگز با افزایش تولید درامد، نمی‏توان رفاه همگانی را به ارمغان آورد، بلكه پس از مدتی، جامعه به بن بست‏خواهد رسید.

2.عدالت اقتصادی به قدری اهمیت دارد كه گاه حاكم اسلامی باید افزایش تولید جامعه را فدای برقراری عدالت و توزیع عادلانه درامد موجود كند.

3.توزیع نابرابر بیت‏المال موجب رفاه مادی قشری خاص و محرومیت‏سایر اقشار جامعه خواهد شد، ولی توزیع عادلانه آن موجب آسایش و رفاه نسبی تمام اقشار خواهد گردید.

4.نابسامانی‏های منتج از سیاست‏های غلط تقسیم درامد در گذشته، تنها با كنار نهادن شیوه گذشته سامان نمی‏یابد، بلكه باید در كنار آن، اموالی كه بناحق از حساب عمومی برداشته شده و به جیب افرادی خاص ریخته شده، بازگردانده شود.

5.ملاك مصادره ثروت‏های بادآورده انباشت آن از طریق غیرقانونی نیست; معیار اساسی، ناحق و غیرمشروع بودن آن است.از این‏رو، اگر حاكمی همچون عثمان هم بناحق اموال مسمانان را به دیگران ببخشد، در عین قانونی بودن، باید مصادره شود.

6.ترس از مخالفت صاحبان ثروت و ملامت و سرزنش آنان نباید حكومت اسلامی را از مصادره اموال زیاده‏خواهان باز دارد، گرچه به جنگی مثل جنگ جمل بینجامد.

7.همه مسلمانان جامعه اسلامی در بهره‏مندی از درامد ملی حكومت‏برابرند و هیچ امتیازی برای مردم یك شهر نسبت‏به شهر دیگر وجود ندارد، حتی تدین و تعهد بالای افراد در حكومت اسلامی ابزاری برای كسب امتیاز مادی افزون‏تر به حساب نمی‏آید.

 

پی‏نوشت‏ها:

 

1 و 2- نهج‏البلاغه، خطبه 92

3- احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، قم، نشر ارومیه، 1404 ق، ص 386

4- محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوك، بیروت، دارالكتب العلمیه، 1408 ق، ج 2، ص 528

5- ماوردی، الاحكام السلطانیة، تحقیق حامد الفقی، چ دوم، قم، مكتب الاعلام الاسلامی، 1406 ق، ج 1، ص 185

6 و 7- بلاذری، پیشین، ص 217/ص 197

8- شمس‏الدین سرخسی، كتاب المبسوط، ج دوم، بیروت، دارالمعرفة، مجلد دوم، ج 3، ص 14

9- ر.ك.به: محمدباقر محمودی، نهج‏السعادة فی مستدرك نهج‏البلاغه، بیروت، مؤسسة المحمودی، ج 1، ص 225

 


نظرات شما عزیزان:


موضوعات
پيوندها


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 189
بازدید کل : 2468
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.

وبلاگ نوین گیاهان دارویی

br/>

برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید
اللهم احفظ امام زماننا و سیدنا و مولانا صاحب الامر و الزمان اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای